آمدم بنویسم، دیدم قبلا همان حرف را نوشتهام...همین دیگر. انگار سهم اینجا از نوشتن، شده است روزهایی که دل سخت میشود و تنگ. حیف...فکر میکنم استعداد این را داشتم که نویسنده باشم. این را میگویم چون حالا دیگر برایش فعل ماضی به کار میبرم. چون حالا هرچیزی هست جز تعریف از خود! بیشتر
حسرت است انگار.حرفم؟ همان پست قبلی...برچسب: من؛ من ِ واقعي, سندروم زندگي, از اعماق
+
یکشنبه دهم اردیبهشت ۱۴۰۲| 23:42 | مفرد مونث بي مخاطب!
|
| مفرد مونث بي مخاطب!...
ما را در سایت مفرد مونث بي مخاطب! دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : bmasiha2905 بازدید : 35 تاريخ : شنبه 31 تير 1402 ساعت: 11:20